السلام علیک یاامیرالمومنین | ||
ما ایرانی ها همه تام کروز رو می شناسیم ولی قهرمانان ایران رو نمی شناسیم این داستان فیلم نیست واقعی است. [ دوشنبه 91/4/26 ] [ 11:27 عصر ] [ Mohajer 145 ]
[ نظرات () ]
همیشه دلم می خواسته و می خواهد که در فضای سایبر اثرگذار باشم. [ دوشنبه 91/4/12 ] [ 9:34 عصر ] [ Mohajer 145 ]
[ نظرات () ]
[ دوشنبه 91/4/12 ] [ 9:30 عصر ] [ Mohajer 145 ]
[ نظرات () ]
جلیلی: اثبات حقانیت گفتههای ایران، یکی از خواستههای ماست. اشتون: چرا؟ جلیلی: مردم ایران، مردم غیوری هستند و یکی از مطالبات آنها، اذعان شما به حقانیت ماست. اشتون: زنان ایرانی هم غیرت دارند؟ جلیلی: بله. زنان ایرانی دوشادوش مردان، در پیروزی انقلاب سهیم بودهاند. به عنوان نمونه، دو سال پیش، پرفروشترین کتاب ایران درباره خاطرات دختر 16 سالهای بود که از شهر خرمشهر دفاع میکرد. اشتون: نه. منظورم درباره شوهرانشان است. جلیلی: خوب، بله. غیرت یک مساله دو طرفه است. اشتون: مثل غیرت شوهرها به لباس پوشیدن زنهایشان؟ جلیلی: بله. اشتون: [ذوق کرده است] یعنی زنهای ایرانی با ازدواج مجدد شوهرشان مشکل دارند؟ جلیلی: در اسلام چند همسری محدود و مقید است و براساس ضرورتهای اجتماعی مجاز دانسته شده. اشتون: یعنی مردهای مسلمان نمیتوانند با زنهای مسیحی ازدواج کنند؟ جلیلی: با شرایط خاصی بله، میتوانند. اشتون: بر فرض، شرایط یک مرد ایرانی مثل شما چیست؟ جلیلی: برای بار چندم عرض میکنم. به رسمیت شناختن حق غنیسازی اورانیوم... اشتون: [صحبتهای جلیلی را قطع میکند] ببخشید اینها را که بارها گفتهاید! در کشوری که زنان حق تصمیمگیری ندارند؛ صحبت از حق هستهای چه معنایی دارد؟ جلیلی: ما درباره حقوق بشر آماده گفتگو هستیم. اما همین جا میگویم که زنان در ایران، حق تصمیمگیری کاملی دارند؟ اشتون: مثلاً در ایران، زن میتواند از مرد خواستگاری کند؟ جلیلی: بله. ممکن است. اصلاً حضرت محمد(ص) با خواستگاری جناب خدیجه (س)، با ایشان ازدواج کرد. حتی ممکن است مثل ازدواج ایشان، زن سن بیشتری از شوهرش داشته باشد. اشتون: آقای جلیلی، بزنم به تخته کلام شما آنقدر شیرین است که اگر هزار بار هم تکرارش کند؛ حلاوت دیگری دارد. اما فکر میکنید اگر یک نفر ایرانی، مثلاً با شرایط شما، با خواستگاری یک زن مسیحی مواجه بشود؛ چه جوابی میدهد؟ جلیلی: شما مذاکره را برای مذاکره میخواهید. این رویه به بنبست رسیده است. برای ما اثبات حقانیت ایران ... اشتون: [صحبتهای جلیلی را دوباره قطع میکند] پاسخ سؤال من را ندادید. جلیلی: به رسمیت شناختهشدن حقوق هستهای ایران ... اشتون: [صحبتهای جلیلی را سهباره قطع میکند] من همه حقوق شما را به رسمیت میشناسم. جواب سؤال من را ندادید! جلیلی: خوب، احتمالاً جواب منفی میدهد. اشتون: چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جلیلی: برای اینکه بیشتر مردان ایرانی «ز ذ» هستند. اشتون: «ز ذ»؟!! جلیلی: مسیر مذاکرات را منحرف نفرمایید. همکاری ایران با شش کشور، منوط به قرار گرفتن در موضعی عادلانه و منطقی است... جلیلی به صحبتهایش ادامه میدهد. اشتون به فکر فرو رفته و روی کاغذ جلویش خط خطی میکند و مینویسد: Z Z! [ دوشنبه 91/4/12 ] [ 9:24 عصر ] [ Mohajer 145 ]
[ نظرات () ]
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.
کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.
[ دوشنبه 91/4/12 ] [ 9:15 عصر ] [ Mohajer 145 ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |