سفارش تبلیغ
صبا ویژن

السلام علیک یاامیرالمومنین
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

طاهر حبیب زاده

دانشجوی سال آخر دکتری حقوق (تجارت الکترونیک)– دانشگاه منچستر انگلستان

 

اختصاصی تبصره : یک دوره تحصیل کارشناسی حقوق در ایران(دانشگاه علوم قضایی) و دو دوره ارشد و دکتری تحصیل حقوق در انگلیس تجربه مناسبی است و به من اجازه می دهد تا به چند مزیت سیستم آموزش حقوق در انگلیس در مقایسه با ایران اشاره و تاکید کنم که این مزایا برای ما قابل دسترس، بلکه گاهی جزئی از فرهنگ دینی و تاریخی ماست که مغفول مانده است.

 

1- آموزش در ایران «استاد-کلاس» محور، و در انگلستان «دانشجو- پژوهش» محور است

در ایران دانشجو باید سر کلاس حاضر شود و استاد تدریس کند؛ این روند تا پایان مقطع دکتری ادامه دارد. این سیستم مشابه سیستم آموزش آمریکا است. ایراد بزرگ این سیستم این است که در نهایت (یعنی پس از اتمام دوره دکتری) از دانشجو محقق نمی سازد بلکه وی را یک «تئوری دان» خوب بار می آورد. این سیستم آموزشی این فرصت را به دانشجو نمی دهد تا به حوزه علمی خود به عنوان یک محقق نگاه کند و این عیب از سیستم آموزشی است نه دانشجو. در انگلستان آموزش غالبا «دانشجو-پژوهش محور» است و در مقطع دکتری این ویژگی پررنگ تر می شود. دانشجو است که باید دانش بجوید! استاد و کلاس نقش فرعی دارند. به همین دلیل گاهی کسانی که در دانشگاه های داخل به کلاس نشینی و جزوه نویسی خو کرده اند وقتی برای تکمیل تحصیلات به انگلستان می آیند چندان راضی نیستند. گویا فکر می کنند که در دانشگاه بی صاحب هستند! حتی جالب است بدانید که گاهی (در مقطع دکتری)، اگر تا آخر ترم سراغ استاد نروید کسی از شما نمی پرسد چه می کنید؟. البته خواهم گفت چرا. این تفاوت دو نظام آموزشی، در همه رشته ها صادق است و برای خود انگلیسی ها یک امر پذیرفته شده است. اساسا نظام آموزشی در هر کشور برای تربیت خودی ها تاسیس و اداره می شود. وقتی، به عنوان مثال، من ایرانی وارد این سیستم آموزش می شوم، ممکن است با سلیقه من تطبیق نداشته باشد مگر آنکه به اختیار، ورود به چنین سیستمی را بپذیرم.

 

2- در ایران حجم داده های تزریقی در کارشناسی بالا و فرصت تحلیل کم است؛ درست عکس انگلستان

در دانشگاه های ما حجم مطالب در دوره کارشناسی به حدی است که تقریبا هیچ دانشجویی عملا فرصت ندارد برای تک تک دروس وقت خاصی برای تحلیل و تفکر اختصاص دهد. این توفیق، ممکن است نصیب معدود دروسی شود که بیشتر مورد علاقه دانشجو هستند. طبیعتا در چنین سیستمی دانشجو اغلب اوقات خود را در فضای دانشکده و کلاس ها صرف می کند و فرصتی برای خلوت با کتاب ها و آموخته های خود پیدا نمی کند. نتیجتا فضای دانشگاه در سال های پایانی برای دانشجو خسته کننده می شود. اما در دانشگاه های انگلستان تقریبا قضیه برعکس است. حجم مطالب تزریقی کمتر و در مقابل فرصت تحلیل و تجزیه زیاد است. اگر یک دانشجوی کارشناسی حقوق ایرانی را با یک دانشجوی کارشناسی حقوق انگلیسی مقایسه کنیم، دانش خام دانشجوی ایرانی بیشتر و در مقابل، قدرت تحلیل و تحقیق دانشجوی انگلیسی از دانشجوی ایرانی بالاتر است. توجه کنید که دانش خام در کتب موجود است و هر زمان می توان برای دانستن مجهولات به آنها مراجعه کرد، اما فرصت استفاده از دانشگاه برای تقویت قدرت استنباط اندک است؛ بنابراین سیستم آموزش انگلستان از این جهت کار آمد تر است. حتی در مراحل پیش از دانشگاه هم این قضیه صادق است؛ وقتی با بچه های ایرانی مقیم انگلیس که 5 روز هفته به مدرسه انگلیسی و  آخر هر هفته، فقط یک روز برای آموختن دروس فارسی به مدرسه ایرانی می روند صحبت می کردم، نسبت به آن 5 روز مدرسه انگلیسی رضایت بیشتری دارند؛ روشن است که مدرسه انگلیسی مثل مدرسه ایرانی انبوهی از مطالب را به دانش آموز تزریق نمی کند؛ به جای اینکه بگویند ده صفحه از کتاب جغرافیا بخوانید و آمارها را به زور در ذهن خود جای دهید، می گویند نقشه جهان را جلوی خود بگذارید و هر قاره را با یک رنگ رنگ کنید تا ببینید کدام قاره بزرگتر است. آیا این مطلب یادآور ضرب المثل مشهور حوزه های علمیه ما نیست که؛«الدّرس حرف، و التکرار الف»؟


 

 

3- استفاده همزمان از دو عامل معلم ، متعلم، هر دو به یک میزان

خروجی آموزش، عملکرد متعلم یا دانشجوست. دانشجو، ویترین نظام آموزشی است و بنابراین در سیستم انگلیسی رها نمی شود؛ یادگیری مشارکتی، فعال و دوجانبه اقتضا می کند که دانشجو نیز به اندازه یا حتی بیش از استاد در فرایند آموزش نقش فعال داشته باشد؛  اگر دانشجو عملکرد علمی و عملی خوبی داشته باشد آنوقت است که می رویم سراغ اینکه شما کجا تحصیل کرده اید، مدرسان شما چه کسانی بوده اند و از این دست سوالات. بالعکس این قضیه هم تقریبا صادق است! به عنوان مثال یکی از دوستان هم دانشگاهی ام که در رشته فیزیک تحصیل می کند، می گفت تابستان گذشته برای دوره ای ده روزه به فرانسه رفتیم. حدود 45 دانشجوی دکتری فیزیک از آلمان، کانادا، انگلیس و فرانسه و آمریکا برای بحث و بررسی پروژه ای دور هم جمع شده بودیم. فعالیت چشمگیر آن 5 دانشجوی آلمانی نشان داد که آموزش فیزیک در آلمان کیفیت بالایی دارد.

خوب! برای درگیر کردن دانشجو چه باید کرد؟ در انگلیس در کنار کلاس درس، سمینار دروس نیز معمولا هر دو هفته یک بار برای هر درس برگزار می شود. دانشجویان بسته به تعداد، به دسته های کوچک 6 الی 12 نفری تقسیم می شوند. فرضا، اول ترم، استاد دو هفته حقوق جزا تدریس می کند. ادامه کلاس، ارائه سمینار و بحث حول تعداد(مثلا 6) سؤالی است که استاد مطرح می کند. دانشجویان می فهمند آیا آنچه در این دو هفته آموخته اند می توانند پیاده کنند یا نه؟ در این سمینارها استاد درس جدیدی ارائه نمی کند بلکه از دانشجویان می خواهد که حول مسائل داده شده بحث کنند؛ استاد تنها ناظر و اداره کننده جلسه است. این شیوه تا پایان ترم برقرار است و برای هر درس در هر ترم معمولا 4 الی 6 سمینار برگزار می شود. سمیناری که برای درس حقوق قراردادها ارائه کردم یکی از بهترین تجارب علمی من بود. دانشجویان نیز از سمینارها استقبال می کنند و حتی اگر سر کلاس غایب باشند سر سمینار حاضرند. معتقدند در سمینار، حتی بهتر از کلاس درس مطالب را یاد می گیرند. این را مقایسه کنید با دانشکده های حقوق داخل. تنها مواجه دانشجو با سوالات حقوقی جلسه امتحان است؛ چهار ماه تدریس توسط استاد و تنها دوساعت حل مساله. وضعیت کارشناسی ارشد ارائه سمینار اهمیت بیشتری دارد؛ در عوض، استاد لیست بلند بالایی از منابع دم دست دانشجو می گذارد تا خود، تحقیق کند. یادم است در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه منچستر، استاد درس بیع بین المللی کالا منابع لازم برای مطالعه این درس ارائه داد که لیست منابع به تنهایی یک جزوه بود! در مقطع دکتری اصلا خبری از کلاس درس نیست. به فقره بعد رجوع کنید…

 

 

4- در انگلستان تعامل استاد با دانشجو مثال زدنی است.

رابطه استاد با دانشجو باید از سر مِهر و احترام متقابل باشد. درس استاد پس از روزگاری اندک از یاد می رود و شاید بهتر از روش تدریس وی نیز در زمان دیگری آموخته شود، اما شخصیت و تاثیر استاد در وجود دانشجو برای همیشه در خاطرش می ماند. دیده ایم استاد به معنی کلی آن، حصاری دور خود می کشد تا مبادا دانشجو به وی نزدیک شود یا صمیمی گردد. در این جو دانشجو حتی جرات پرسیدن سوال حقوقی خود را هم ندارد. علی رغم وجود شمار زیادی از اساتید بزرگوار، برخی متاسفانه حتی آنقدر به دانشجو احترام نمی گذارند تا برای شنیدن نظرات وی اندکی بایستند و تامل کنند. دانشجو را می بینید که در پله های دانشکده به دنبال استاد در حال طرح مسئله و تبادل نظر است!!!

اهمیت ارتباط صمیمانه استاد و دانشجو در تعالیم دینی ما وجود دارد. سیستم آموزش حوزوی نیز-چنانکه مسموعات من اجازه می دهد- به خوبی از این امکان بهره می برد؛ تصور کنید در بسیاری از حوزه های علمیه، استاد نیز یکی از حجره نشین هاست و با شاگردانش حشر و نشر دارد. حال چرا این امتیاز در دانشگاه های ما نیست و اروپایی ها به خوبی از آن برخوردارند؟ باید گفت موضوع فرهنگی است و کمتر به ساختار برمی گردد. همین الان اساتید متواضع و متخلق در دانشکده های ما کم نیست اما غلبه با این گروه نیست. در انگلیس از این دست جملات زیاد می شنوم؛ «مشتاقم حرف شما را بشنوم چون ممکن است موضوعی در ذهن شما خطور کند که تا کنون در ذهن من که سی سال است در وادی حقوق تلاش می کنم خطور نکرده و همان یک موضوع فتح باب جدیدی باشد.». بر خلاف دانشکده های حقوق کشور ما، در انگلیس، استاد آخرین فردی است که از کلاس خارج می شود!!! این نوع تعامل محترمانه تنها مختص کلاس درس نیست. بلکه دانشجو در مسائل شخصی خود نیز استاد را مرجع رجوع خود می داند و بر نظراتش تکیه می کند.

در همین رابطه، ارتباط مستمر با استاد خیلی مهم است؛ شاید یافتن استاد بعد از کلاس دشوار باشد. بهرحال استاد که همیشه در دسترس نیست. چه بسا استاد، علاوه بر استادی یک دانشکده، استاد پروازی چندین دانشکده دیگر باشد یا سمت معاونت و مدیریت و ریاست بر چند سازمان دیگر را بر عهده داشته یا درگیر انبوه پرونده های دفتر وکالتش باشد!!!. البته که اساتید حقوق انگلیسی کمتر چنین مشغله هایی دارند. اما برای رفع این مشکل، تدابیر جدید اندیشیده شده است؛ استفاده از فضای مجازی. منظورم فقط ارتباط از طریق ایمیل نیست؛ اینجا، برای هر درس در شبکه داخلی اینترنتی دانشکده، فضایی اختصاص داده می شود که ورود به آن تنها از سوی استاد و دانشجویان همان درس مقدور است. یک کلاس مجازی؛ دانشجو وارد فضای همان درس می شود و سوال خود را می نویسد و استاد در همان فضا به نحوی که برای همه دانشجویان قابل رویت است پاسخ می دهد. مزیت در این است که نیازی به حضور فیزیکی استاد نیست هر جا باشد می تواند سوال دانشجوی خود را پاسخ دهد. طبیعتا سایر دانشجویان نیز در جریان این پرسش و پاسخ هستند و گاهی نتیجه، یک بحث داغ جمعی است. حتی در فاصله بین پایان ترم و امتحان نیز ممکن است دانشجویی سوالی داشته باشد که می تواند تا آخرین لحظه در همان فضا سوال خود را طرح و پاسخ را دریافت کند و دیگران نیز استفاده کنند.

در جمع باید بگویم در انگلستان استاد در خدمت دانشجوست نه دانشجو در خدمت استاد! تعجب آنجاست که برخی، علی رغم اینکه در دانشگاه های انگلیسی تحصیل می کنند و از نزدیک این سیستم آموزشی را تجربه می کنند، پس از برگشت به کشور کاملا برعکس عمل می کنند!

 

 

5- دکتری حقوق، در انگلیس، فقط جای تحقیق و تبادل نظر است

بر خلاف مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، در دوره دکتری کلاس درس برگزار نمی شود. همه چیز دانشجو محور است. البته کلاس هایی مثل روش تحقیق به صورت هفتگی تشکیل می شود. یا برای دانشجویان خارجی که زبان انگلیسی شان لنگ می زند،  ممکن است هفته ای دو ساعت کلاس تقویت فونوتیک، رایتینگ و…برگزار شود. یا کلاس های آموزشی جنبی مانند روش مقاله نویسی، جستجو در بانک مقالات و کتب، نحوه اداره پروژه دکتری. همینطور، گاهی به توصیه استاد راهنما، باید در ورکشاپ های مرتبط به موضوع پایان نامه شرکت کنید. گیرم در دانشگاه های شهرهای دیگر یا حتی کشور دیگر برگزار شود. به اینها اضافه کنید محفل های دوستانه دانشجویان دکتری در زمان های تعیین شده که هر کسی از رساله خود می گوید. حضور در این محافل الزامی نیست ولی شانس بیاورید و مسئول جلسه شما را خجالت زده نکند که؛ فلانی! مدتی است شما را در جمع نمی بینم و البته شما منظور او را خوب می فهمید.

گفتم در دوره دکتری خبری از کلاس نیست ولی خیال نکنید همه چیز بی حساب و کتاب است! هر دو هفته یک بار یا نهایتا ماهی یکبار باید سری به استاد راهنما بزنید؛ البته دو هفته تعطیلات کریسمس یا مرخصی تعطیلات بهاری و اشانتیون های خاص استاد راهنما را قلم بگیرید؛ فی المثل، پارسال بخت یار من شد و برف سنگین اروپا به دادم رسید تا بتوانم چند هفته بیشتر در وطن بمانم. ایمیلی از استادم رسید که؛ طاهر! اینجا برف ما را زمین گیر کرده. تو هم اگر دلت می خواهد می توانی بیشتر ایران بمانی. چرا نظام آموزشی انگلیس اینقدر به دانشجوی دکتری آزادی عمل می دهد؟  این اعتقاد وجود دارد که وقتی کسی به این نقطه از سطح آکادمیک رسید باید بتواند روی پای خود بایستد و مستقلا تحقیق کند.

 

 

6- استفاده از محیط و ابزار کمک آموزشی

چرا ابزارها و محیط کمک آموزشی فقط مختص رشته های فنی و علوم پایه و … باشد؟ علاوه بر توسعه آموزش به فضای مجازی(که در فقره بالا گفتم)، در انگلیس، دادگاه بخشی از کلاس درس است. جز یک مورد تجربه موفق دانشگاه علوم قضائی که بنده در زمان کارشناسی تجربه داشتم، سایر دانشکده های حقوق ما ارتباطی با محاکم ندارند و ممکن است دانشجو در چهار یا حتی شش سال دانشجویی یک بار هم محیط دادگاه را نبیند. در انگلستان عکس این قضیه صادق است. حضور در جلسات دادگاه ها نه تنها برای دانشجویان حقوق بلکه برای برای عموم مردم آزاد است. اگر در بازار از قدم زدن خسته شده اید می توانید در یکی از شعبات بنشینید هم محاکمه ببینید و هم رفع خستگی کنید! البته قبل از ورود به دادگاه بازرسی بدنی قوی وجود دارد. رعایت سکوت بسیار مهم است. محدودیت هایی هم وجود دارد. نمی توانید در جلسه صحبت کنید. یا از محکمه تصویر برداری کنید یا آنچه که در محکمه رخ می دهد را ضبط کنید. تحت هیچ شرایطی نباید موبایل شما روشن باشد. چند باری که در دادگاه حاضر شده ام نکات جالبی دیده ام. جای قاضی، منشیان، وکلای طرفین، اصحاب دعوی، هیات منصفه، بازدید کنندگان همه مشخص است و نظم خاصی بر دادگاه حاکم است. حتی افرادی که تعادل روانی ندارند و ممکن است نظم جلسه را به هم بزنند در اتاق دیگری نشانده می شوند و تصویر و صدای وی به داخل شعبه منتقل می شود بدون اینکه خودش در شعبه حاضر باشد. بعلاوه، دانشجویان برتر حقوق در دو سال آخر دانشجویی خود می توانند به عنوان دستیار قضایی در دادگاه مشغول شوند. کار آنها به مانند منشی دادگاه نوشتن اظهارات و این ها نیست بلکه در پرونده ها به قاضی کمک می کنند و حتی ممکن است آراء را تحت تاثیر قرار دهند!

ادامه  در سایت:  http://tabsereh.com/1390/12/696/#comment-7

 


[ جمعه 90/12/12 ] [ 8:47 عصر ] [ Mohajer 145 ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 97
بازدید دیروز: 28
کل بازدیدها: 370868