السلام علیک یاامیرالمومنین | ||
در یکی از این روزهای خوب خدا، برای خوردن نهار به دانشکده رفتم. نیازی به تعریف از غذا نیست. غذا را که خورم شصتم یا شستم خب دار شد که این نهار با وجود اینکه مثل قیمه های دیگر با کیفیت بود، یه چیز دیگه ای بود.و تغییرات خاصی در بدنم ایجاد کرد و شب شکََّم به یقین تبدیل شد. بله مسموم شده بودم واقعا میخ کوب شدم .. چقدر به لحاظ ذهنی مسموم و روم به دیوار ... شده بودم که خودم خبر نداشتم. الان که داشتم دفتر یادداشت سالها پیش رو ورق میزنم اما این سوال هنوز برام بی جواب مونده که وقتی از لحاظ ذهنی مریض شدم چه طور بفهمم وبه پیش چه دکتری برم؟؟ [ دوشنبه 88/1/17 ] [ 5:33 عصر ] [ Mohajer 145 ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |