در ادامه ی این جلسه، آقای هاشمی طی سخنانی عجیب می گوید: ما وقتی می خواستیم این دانشگاه را تاسیس کنیم، پنج شش نفر بودیم که رفتیم به ثبت شرکت ها و اینجا را به ثبت رساندیم و از جهت قانونی و قانون ثبت شرکت ها، مالک محسوب می شویم و در صورت فوت ما، فرزندان ما می توانند برای تصاحب دانشگاه، اقدام نمایند!!
هاشمی ادامه داده: ما طبق قانون ثبت شرکت ها مالک هستیم و می توانیم این مال را وقف کنیم و اگر وقف را باطل کنند، ممکن است فرزندان ما نسبت به مالکیت دانشگاه، اقامه دعوی کنند!
در ادامه آقای هاشمی با ادعای محبوبیت آقای جاسبی، خواستار اضافه شدن تعدادی افراد همسو با خود به هیئت امناء می شود که همواره وضع دانشگاه، همینطور باقی بماند.اکنون صرفنظر از سرنوشت این ماجرا که انشاءالله با دست مقتدر رهبر عزیز انقلاب به نتیجه ی لازم خواهد رسید، اما دو نکته ی مهم در این جلسه قابل توجه و هشدار است:
1- در منطق آقای هاشمی، آقای میرحسین موسوی نه تنها بعنوان یکی از سران فتنه شناخته نمی شود، بلکه این عنصر شرور(موسوی) که دشمنی خود با نظام را بارها اعلام کرده است،بطور غیرقانونی، می تواند در دفتر مجمع تشخیص مصلحت و در جلسه ی دانشگاه آزاد شرکت کرده و همنشین رئیس مجمع و رئیس خبرگان باشد!
2- در این منطق، سرمایه ی افسانه ای 250 هزار میلیارد تومانی (250 تریلیون تومان یا 250 میلیارد دلاری) دانشگاه آزاد که متعلق به بیت المال و از بودجه ی دولت و مردم تامین شده است، بخاطر ثبت آن توسط آقای هاشمی و دیگران در سال 61، به ایشان و فرزندانشان تعلق دارد و به عبارت بهتر، باید منتظر ادعاهای بعدی مشابه در زمینه های دیگر بود.
نکته ی مهم در این موضوع، نوع تفکر حاکم بر اموال عمومی است که متاسفانه این تفکر، سالها بر مصدر اجرایی کل کشور، حاکم بوده است.
به هر حال، بدون هر توضیح اضافه و با آرزوی پایان این مناقشه،بار دیگر همگان را به بازخوانی جملات آقای هاشمی ، جلب می نماییم

منبع:  http://www.ebratha.org/new_mag.php