یکی از مسائل مهم که طی هفته های اخیر، توجه بسیاری از صاحبنظران را به خود جلب نمود و البته نگرانی مردم را نیز بدنبال داشت، موضوع اختلاف و جنجال و اتهام افکنی هایی است که در جبهه ی اصولگرایی و مخصوصا در میان برخی از مسئولان رواج داشته و هر بار به شکلی تازه در حال افزایش است .
در این میان، سخنان شدیداللحن رئیس قوه ی قضائیه که در مقابل اعتراض ساده ی رئیس جمهورنسبت به برخی برخوردها و فشارها به خبرنگاران ایراد گردید از همه حساس تر بوده و نشان از وضعیت جدیدی در این ماجرا می داد.
رئیس دستگاه قضا،در این سخنان مفصل و طولانی، تلویحا رئیس جمهور را به بی ادبی متهم کرده و خواستار بهره مندی دکتر احمدی نژاد از ادبیات فاخر؟! شد.
این در حالی است که ماه هاست ، آقای علی لاریجانی نیز بعنوان رئیس مجلس ، با عناوین مختلف و در مقاطع زیادی، به رئیس جمهور اعتراض کرده و ایشان را به بی قانونی متهم نموده وبعضا با هدایت برخی نمایندگان مجلس، مسیر را به سمت تصویب مواردی مغایر با نظر و خواست دولت کشانده و در مواردی (از جمله موضوع اخیر در کمک به متروی تهران) پس از رای منفی شورای نگهبان، باز هم این مصوبات را برای تصویب حتمی در اختیار مجمع تشخیص مصلحت قرار داده است.
در میان این هجمه ها، سخنان رئیس دفتر رئیس جمهور در همایش ایرانیان نیز، موجب شد تا سیل انتقادات و برخی حملات به وی و البته مجموعه ی دولت و شخص رئیس جمهور آغاز شود و از برخی رسانه های اصولگرا گرفته تا بسیاری از چهره های شاخص ،خطباء، علماء و ... نسبت به سخنان وی و البته حمایت دولت از او انتقاد جدی کنند.
اکنون صرفنظر از تحلیل و توجه به زمینه ها و دلایل این اختلاف ها و شناخت مقصرین این وقایع، توجه به چند نکته ضروری بنظر می رسد:
1- مسئولان محترم توجه کنند که جای ابراز گلایه ها و نگرانی از یکدیگر، پشت تریبون و در مقابل مردم نیست چرا که چنین مسائلی جز ضربه به اعتماد عمومی و خدشه بر وحدت ملی، نتیجه ای نداشته و ندارد. مسئولان محترم برای ابراز گلایه از رفتارهای یکدیگر، باید از راهکارهای پیش بینی شده در قانون استفاده کنند و هرگز اختلافات خود را به صحنه عمومی نکشانند زیرا این گونه مواضع، هم دوستان را نگران و بعضا ناامید می کند و هم به دشمنان و بدخواهان(اعم از فتنه گران، باندهای ثروت و قدرت، دشمنان خارجی و...) در جهت تبلیغات و ابراز دشمن،جسارت و جرات می دهد.
2- بر اساس اصل 113 قانون اساسی که تصریح می کند: (پس از مقام رهبری، رئیس جمهور، عالیترین مقام رسمی کشور است)مسئولان محترم دیگر قوا باید رعایت حرمت و شان و جایگاه رفیع رئیس جمهوری اسلامی را بنمایند. بنظر می رسد برخی از موضعگیری های مسئولان در مقابل رئیس جمهور ، ناشی از عدم توجه لازم به این جایگاه و همطراز دانستن جایگاه خویش با کسی است که بار اصلی اداره ی کشور بر عهده ی اوست و بر اساس همین اصل قانون اساسی، وظیفه ی اجرای قانون اساسی را نیز بر عهده دارد.
در این راستا این نکته باید مورد توجه دیگر قوا قرار گیرد که اساسا یکی از شعارهای مهم دکتر احمدی نژاد ( متحول کردن روش های اجرایی و تغییر ساختار ارتباط با مردم) بوده ومردم ، طی دو دوره بالاترین رای را به این نوع رفتار و ادبیات که شباهت زیادی به ادبیات انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) دارد داده اند و لذا نباید مورد هجمه و اعتراض قرار گیرد.
3- آقای مشایی بعنوان رئیس دفتر رئیس جمهور و فردی که فعلا (و به هر دلیل) مورد اعتماد و حمایت دکتر احمدی نژاد است، گرچه برای سخنان خود در مقاطع مختلف، توجیهات و دلایلی دارد و در این زمینه ، برخی نیز با دقت در محتوای کلام ،سوابق و نوع روحیات و لهجه و بیان وی، نسبت به برخی ازآنها قانع شده اند، اما ایشان در شرایط فعلی که دولت و شخص رئیس جمهور، مورد هجوم بدخواهان داخلی و خارجی قرار گرفته است، بهتر است در ایراد سخنان تئوریک و حاشیه ساز، تجدید نظر کند. در این زمینه باید به این نکته توجه داشت که هر چند منظور گوینده از بیان جمله ای ممکن است سخنی صحیح و حق باشد، اما نوع بیان آن جمله و در نظرگرفتن حساسیت ها و شرایط کشور و بهانه ندادن در کلام به دست تحریف گران و دشمنان نیز مهم است، مخصوصا آنکه این جملات از زبان یک مقام مسئول و منتسب به رئیس جمهوری اسلامی ایران (با این حجم از دشمن داخلی و خارجی) بیان گردد.
همین راستا،قطعا موضعگیری و ابراز نگرانی بجای بزرگان و عناصر ذی قیمتی همچون علامه مصباح ، آیت الله یزدی، سرلشکر فیروز آبادی و... را باید با دقت بیشتری مورد توجه قرار داد و نمی توان به پای مخالفت با دولت گذاشت، چرا که این بزرگواران، همواره از امتحان خود در دفاع از نظام اسلامی وولایت و دولت مکتبی ،سربلند بیرون آمده اند. و لذا تداوم چنین روندی در سخنان آقای مشایی، بزرگترین پشتوانه ی دولت مکتبی،که اعتماد علمای انقلابی و مردم متدین است را خدشه دار خواهد نمود.
4- در میان عناصر دلسوز و متدین که انتقادات خود به سخنان و یا نوع بیان آقای مشایی را (با هدف حفظ وجهه و جایگاه رفیع دولت مکتبی) بدون جنجال دنبال می کنند، کسانی نیز وجود دارند که با دمیدن بر آتش اختلاف و بزرگنمایی سخنان مشایی و تیتر کردن و خبرسازی های مفصل و هر روزه پیرامون عملکرد وی، آنرا به موضوع و مساله ی اول کشور تبدیل کرده وعملا بدنبال تضعیف دولت و سلب اعتماد عمومی از دکتر احمدی نژاد هستند . فقط اندکی دقت در سوابق این دسته از افراد، سایت ها و رسانه ها کافی است تا بدانیم ،آنان در انتخابات نهم، باقرار گرفتن پشت سر برخی کاندیداهای خاص ، با معرفی آنان بعنوان نماد اصولگرایی، سعی می کردند هر رقیب و یا عنصر مکتبی را از میدان به در کنند. جالب است که همین عناصر، اکنون نیز در اقدامی زودهنگام، در حال تلاش برای معرفی این اشخاص بعنوان چهره ای فعال و... در جهت ریاست جمهوری آینده هستند! و لذا حمله به مشایی(آنهم در این حجم و اندازه) از سوی این افراد، باید با نگاهی دیگر و در جهت اهدافی خاص تعبیر و تحلیل شود.
البته در این میان ، نباید از نقش دیگرانی نیز غافل شد که با این جنجال، موضوع سران فتنه، رسیدگی به مفاسد اقتصادی، بازگشت آقازاده های فراری ،دانشگاه آزاد و... را در ذهن مردم به فراموشی می سپارند.
5- تجربه ی دوران پرشکوه اسلام (چه در صدر اسلام و چه در دورانهای مختلف انقلاب) بیانگر این واقعیت است که اختلاف و درگیری بین اهل حق، موجب تقویت طاغوت و دشمنان شده و از همان مسیر اختلاف و درگیری، دشمنان، راه نفوذ و حاکمیت خود را هموار می کنند.
بنظر می رسد در مقطع کنونی که تهدیدات نظامی، فرهنگی، سیاسی و... از خارج و داخل کشور تشدید شده است، تنها و تنها، وحدت، حول محور ولایت و نگاه مطلق به اشارات و تذکرات ایشان، می تواند انقلاب و نظام اسلامی را در مقابل دشمنان، بیمه کرده و مسیر درخشان انقلاب را تداوم بخشد.در این روند، به حول و قوه ی الهی، دولت و شخص رئیس جمهور با تبعیت از ولایت و گوش به فرمان ولی امر مسلمین،مسیر اصولگرایی برگرفته از اسلام ناب محمدی(ص) را همچنان، محکم و استوار و با برخورداری از حمایت و پشتیبانی ملت، دنبال خواهند نمود. انشاءالله
منبع:http://www.ebratha.org/